زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

زهرا نفس مامان و بابا

این روزهای ما...

سلام زهرا همینجور که بزرگ میشه...شیطنت هاش همراه خودش بزرگ میشن... این روززها زیادی وقتی برام باقی نمیمونه که به نت بیام و از لحظه های شیرین بنویسم... زهرای عزیزم دست من را می کشد و با خود به اتاقش میبرد و در راه مدام می گوید باژی باژی...بعضی وقت ها که دیگر خسته می شوم بلند می گویم ...مامان مگه من همبازی تو ام آخه...اما او همان حرف خود را تکرار می کند... اعضای خانواده را به خوبی می شناسد...تلفن که زنگ میزند می گوید مادرزون(مادرجون)می گویم نه عزیزم...بعد دوباره با حالتی سوالی ...بابا؟؟ نه دخترم...عم(عمو) نه و این ادامه داره.... همراه ما نماز می خواند...دیروز نهار می خوردیم ..ماست را برداشته و با آن وضو گرفته.. ...
2 آذر 1393
1046 13 16 ادامه مطلب
1